بپا خیزید
خواننده: داریوش
شعر: شهرام دانش
آهنگ: بابک افشار
تنظیم: احمد پژمان
به پا خیزید الا ای سوگواران
الا ای وارثان سربداران
به پا خیزید اگر زخمیِ دردید
اگر با شبپرستان در نبردید
به پا خیزید که نااهلان به کارند
همه مردان عاشق سربدارند
به پا خیزید
به پا خیزید
به پا خیزید
به پا خیزید
کشیدند تازیانه بر تن ما
نشاندند دشنه دشمن به دلها
دل بیکینه را بر نیزه کردند
تن گلگونه را در مسلخ و بند
به روی چشم ما شب را کشیدند
گلوی سربداران را دریدند
به پا خیزید
به پا خیزید
به پا خیزید
اگر فریاد ما در شب گناه است
اگر امروز دل ما بیپناه است
بخوان با ما سرود فتح فردا
که فردا میرسد با پرچم ما
بخوان با ما سرود فتح فردا
که فردا میرسد با پرچم ما
به پا خیزید
به پا خیزید
به پا خیزید
در این بن بست
خواننده: داریوش
شعر: احمد شاملو
آهنگ: بابک افشار
تنظیم: احمد پژمان
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعلهای در آن نهان باشد
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعلهای در آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین، روزگار غریبیست نازنین
و عشق را کنار تیرک راهبند تازیانه میزنند
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
روزگار غریبیست نازنین، روزگار غریبیست نازنین
و در این بنبست کج و پیچ سرما
آتش را به سوختوار سرود و شعر فروزان میدارند
به اندیشیدن خطر مکن روزگار غریبیست
آن که بر در میکوبد شباهنگام به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعلهای بر آن نهان باشد
دهانت را میبویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را میپویند مبادا شعلهای بر آن نهان باشد
روزگار غریبیست نازنین، روزگار غریبیست نازنین
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهها مستقر
با کنده و ساتوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی میکنند و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یاس
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
ابلیس پیروز مست سور عزای ما را بر سفره نشسته است
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
خدای را در پستوی خانه نهان باید کرد
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
تمام راه خطا بود دیر فهمیدم
خلاف مقصد م
خلاف مقصد ما بود دیر فهمیدیم و صبح شادی ما مردمان خوش باور شبیه شام بلا بود دیر فهمیدیم و هر چه رنج کشیدیم و خون دل خوردیم بدون اجر و بها بود دیر فهمیدیم هزار بار گفته و باز نیز میگویم خدا خدای شما بود دیر فهمیدیم تقدیم به تمامی قربانیان قتل های زنجیره ای و فرزندان داریوش و پروانه ا بود دیر فهمیدیم
تمام راه خطا بود دیر فهمیدم
و صبح شادی ما مردمان خوش باور
شبیه شام بلا بود دیر فهمیدیم
و هر چه رنج کشیدیم و خون دل خوردیم
بدون اجر و بها بود دیر فهمیدیم
هزار بار گفته و باز نیز میگویم
خدا خدای شما بود دیر فهمیدیم
تقدیم به تمامی قربانیان قتل های زنجیره ای
و فرزندان داریوش و پروانه
کلمات کلیدی:
آریایی میهنت ویرانه شد...خانه ات مغلوب هر افسانه شد!!!
آریایی غیرت پاکت کجاست...وعده های این زمان باد هواست!!!
آریایی حق تو پامال گشت...چون سگان بر خواستند از هر دشت
آریایی سهم تو اینها نبود...سرخی ات از خون کرکسها نبود!!!!!!!!!!!!!!!
تخت جمشید عاشقانت زنده اند...همه بیدار و به ظاهر خفته اند
آن اهورا دینش از قرآن نبود...لیک کارش شک و صد نقصان نبود!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
ای وطن ایران من ای جان من...آریا باشد تو را خاک و چمن
آریایی دامنت ننگین بشد...خون تو در جام عیش رنگین بشد
آریایی صد کلک در راه تو...پاکی ات می باشد از گناه تو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آریایی هر کجا هستی بدان...میهنت را خورده اند آن کرکسان!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آریایی خفت و خواری چرا؟؟؟؟؟؟هر شب و روزت عزا داری چرا؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
آریایی خواب نیست آزادی ات...خود برون آی تا که بینی شادی ات
آریایی خواب غفلت تا به کی...زندگی با رنج و خفت تا به کی!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
جان من بادا فدای خاک پاک...گر بخواهیم میشود کرکس هلاک!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یه وعده هایی داده شده که بتونم آزادانه بنویسم و اگه کارم درست شد...(پرواز تا انتها......)
از دیدن این همه بدبختی حالم به هم می خوره ولی ........................................
سلاخی شه دلای بد فاحشه هارو من میگم
نگید سرم چی اومده من مال دنیای دیگم...!!؟
کلمات کلیدی:
رضا مرادی غیاث آبادی
منم کـوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابِـل، شاه سومر و اَکَد، شاه چهار گوشه جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه کورش، شاه بزرگ … نبیره چیشپیش، شاه بزرگ …
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه مردم گامهای مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابِـل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک خدای بزرگ دلهای پاک مردم بابـل را متوجه من کرد … زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاههای مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من بردهداری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه مردم در پرستش خدای خود آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچکس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مَـردوک خدای بزرگ از کردار من خشنود شد … او برکت و مهربانیاش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …
من همه شهرهایی را که ویران شده بود از نو ساختم. فرمان دادم تمام نیایشگاههایی که بسته شده بودند را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاهها را به جاهای خود بازگرداندم.
همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاههای خود برگرداندم و خانههای ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم. همچنین پیکره خدایان سومر و اَکَـد را که نَـبونید بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خشنودی مَردوک خدای بزرگ و به شادی و خرمی به نیایشگاههای خودشان بازگرداندم. بشود که دلها شاد گردد.
بشود، خدایانی که آنان را به جایگاههای مقدس نخستینشان بازگرداندم، هر روز در پیشگاه خدای بزرگ برایم زندگانی بلند خواستار باشند. بشود که سخنان پر برکت و نیکخواهانه برایم بیابند. بشود که آنان به خدای من مَردوک بگویند: ‘‘ به کورش شاه، پادشاهی که ترا گرامی میدارد و پسرش کمبوجیه، جایگاهی در سرای سپند ارزانی دار.’’
من برای همه مردم جامعهای آرام فراهم ساختم و صلح و آرامش را به تمامی مردم اعطا کردم.
کلمات کلیدی:
سیاستگذاری ها و شخصیت بحث برانگیز احمدی نژاد ناخودآگاه مرا به یاد هیتلر دیکتاتور آلمان نازی می اندازد که می خواهم به چند وجه اشتراک آنها بپردازم:
1- هر دوی آنها ادعای مدیریت جهان را دارند و خود را ناجی عالم می دانند.
2- هر دوی آنها بر این باورند که پیروزی بزرگ نزدیک است و تا فروپاشی دشمنان و مخصوصا آمریکای جهانخوار و غرب چیزی نمانده است.
3- هر دوی آنها دشمنی دیرینه ای با یهودیها دارند و آرزوی محو جهودان و یهودیان را در سر دارند.
4- هر دوی آنها هلوکاست را نفی کرده و آنرا صرفا زایده تخیلات نویسندگان استکبار می دانند.
5- هردوی آنها مخالفان خود را خس و خاشاک و افراد پست و جهود می نامند.
6- هردوی آنها در جهان اشخاص منفوری هستند و لقب دیکتاتور به آنها نسبت داده شده است .
7- هردوی آنها به موشک ها و تاسیساتهایشان می نازند، با این تفاوت که احمدی نژاد به سجیل و شهابش می نازد و هیتلر به v1 و v2
8- عطش قدرت طلبی در هردو بیداد می کند و حاضرند برای رسیدن به این خواسته همه چیز و همه کس را فدا کند.
9- هر دوی آنها از رادیو و تلویزیون و وسائل ارتباط جمعی و رسانه ها حداکثر استفاده را می کنند و با نمودارهایشان شرایط را بهبود یافته می دانند.
10- هر دوی آنها را می خواستند رباییده یا ترور شوند و یا کنند (هیتلر در1944 در برلین توسط اشتاونبرگ و افراد خائن ارتش) و (احمدی نژاد در عراق و توسط آمریکای جهانخوار) .
11- هر دو اقتصاد و صنعت را فلج کردند و در سرباز خانه های خود را باز کردند..
12- هر دو بطور متقابل توسط نیروهای نظامی خود و نیرو نظامی توسط آنها حمایت میشوند.
کلمات کلیدی:
هرگز نخواب کوروش .
دارا جهان ندارد سارا زبان ندارد
بابا ستاره ای در هفت آسمان ندارد
کارون زچشمه خشکید
البرزلب فروبست
حتا دل دماوند آتش فشان ندارد
دیو سیاه دربند آسان رهید وبگریخت
رستم در این هیاهو گرز گران ندارد
روز وداع خورشید زاینده رودخشکید
زیرا دل سپاهان نقش جهان ندارد
بر نام پارس دریا نامی دگر نهادند
گویی که آرش ما تیر و کمان ندارد
دریای مازنی ها بر کام دیگران شد
نادر زخاک برخیز میهن جوان ندارد
دارا کجای کاری دزدان سرزمینت
بر بیستون نویسند دارا جهان ندارد
آییم به دادخواهی
فریادمان بلند است
اما چه سود که اینجا نوشیروان ندارد
سرخ وسپید وسبزست
این بیرق کیانی
اما صد آه و افسوس شیر ژیان ندارد
کو آن حکیم توسی شهنامه ای سراید
شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد
هرگز نخواب کوروش ای مهرآریایی
بی نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد
کلمات کلیدی:
به کوروش چه خواهیم گفت؟
به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاک
اگر باز پرسد ز ما
چه شد کردار پاک
چه شد ملک ایران زمین
کجایند مردان این سرزمین
به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر دید و پرسید از حال ما
چه کردید بُرنده شمشیر خوش دستتان
کجایند میران سر مستتان
چه آمد سر خوی ایران پرستی
چه کردید با کیش یزدان پرستی
به شمشیر حق ، نیست دستی
که بر تخت شاهی نشسته است
چرا پشت شیران شکسته است
در ایران زمین شاه ظالم کجاست
هوا خواه آزادگی ،
پس چرا بی صداست
چرا خامش و غم پرستید، های
کمر را به همت نبستید، های
چرا اینچنین زار و گریان شدید
سر سفره خویش مهمان شدید
چه شد عِرق میهن پرستیتان
چه شد غیرت و شور و مستیتان
سواران بی باک ما را چه شد
ستوران چالاک ما را چه شد
چرا مُلک تاراج می شود
جوانمرد محتاج می شود
چرا جشنهامان شد عزا
در آتشکده نیست بانگ دعا
چرا حال ایران زمین نا خوش است
چرا دشمنش اینچنین سر کش است
چرا بوی آزادگی نیست، وای
بگو دشمن میهنم کیست، های
بگو کیست این ناپاک مرد
که بر تخت من اینچنین تکیه کرد
که تا غیرتم باز جوش آورد
ز گورم صدای خروش آورد
به کوروش چه خواهیم گفت؟
اگر سر بر آرد ز خاک...
کلمات کلیدی:
"ناله مرغ اسیر"
ناله مرغ اسیر این همه بهر وطن است
مسلک مرغ گرفتار قفس همچو من است
همت از باد سحر می طلبم گر ببرد
خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است
آن کسی را که در این ملک سلیمان کردیم
ملت امروز یقین کرد که او اهرمن است
فکری ای هموطنان در ره آزادی خویش
بنمایید که هرکس نکند مثل من است
خانه ای کو شود از دست اجانب آباد
ز اشک ویران کنش آن خانه که بیت الحزن است
جامه ای کو نشود غرق به خون بهر وطن
بدر آن جامه که ننگ تن و کم از کفن است
عارف قزوینی
کلمات کلیدی:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد هم رونق زمان شما نیز بگذرد
آب اجل که هست گلوگیر خاص و عام بر حلق و بر دهان شما نیز بگذرد
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز این تیزی سنان شما نیز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد بیداد ظالمان شما نیز بگذرد
در مملکت چو غرش شیران گذشت و رفت این عوعو سگان شما نیز بگذرد
آن کس که اسب داشت، غبارش فرونشست گرد سم خران شما نیز بگذرد
بر تیر جورتان ز تحمل سپر کنیم تا سختی کمان شما نیز بگذرد
7- حافظ
کلمات کلیدی: